چشم دل

 

 

                         چشم دل باز کن که جان بینی...

 

 

 

هراس نکنید.هرگاه بر ترس خود از آب فایق شدیم شنا کردن در جریان اندیشه های غریب و دلفریب بیش از آنکه فکرکنیم آسان خواهد شد.  

و نیز به گمانم خواهیم دید که تامل و تعمق به پاره ای از اندیشه ها ممکن است بینش ما را نسبت به جهانی که ما برای خود ساخته ایم و خود را محدود در آن حس میکنیم تغییر دهد.  

در واقع امید من اینست که اندیشه های مستتر و باز هم اندیشه های مستتر دید و نگاه ما را به این جهان تغییر دهد. 

نظرات 4 + ارسال نظر
امیر پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:37 ق.ظ

سلام.دراین آخرین سحر رمضانی از خدا میخوام که توفیق درست دیدن رو به ما هدیه کنه تاانچه نادیدنیست آن بینیم.

انشالله.مرسی امیر جان

مهناز پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 ب.ظ http://www.mahnazz.blogsky.com

و به طبع متن زیبای تو باید بگم که این تامل و تعمق ، مستلزم تامل در خودمون به منظور شناخت اون من واقعی ماست.

به راستی هر که خود را شناخت، خدا را نیز خواهد شناخت.

دقیقا مهناز جان.

سولماز جمعه 19 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ب.ظ

واقعا این کلمه ی هراس نکنید چقدر به جا استفاده شده...
همین ترس که واقعا باعث میشه آدم حتی از تامل به بعضی چیزا کوتاه بیاد.

مرسی سولماز جان.در مورد ترس هم دقیقا همینطور که میگی متاسفانه روزهای ما ترسه
وشبها هم با کابوس ترس به بستر میریم

مهشاد شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ق.ظ

سلام.چقدر نوشته ی خوبیه(البته نویسندش خوبه).ادمو به فکر کردن درباره فکراش میندازه!!!امیدوارم تونسته باشم منظورمو بهتون برسونم.

مرسی مهشادعزیز.{البته این لطف شماست مشیش جان}
ضمنا فکر کردن به فکرهامون تعبیر قشنگی بود.راستی در مورد دانشگاه هم تبریک میگم .که البته آرزوی موفقیتهای خیلی بالاتر رو برات دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد