شناخت

اجباری که در زندگی است زندگی کردن است.انسان هنگامی که در میدان است.نمیتواند خود را وانهد.وانهادن من در میدان اجتماعات امروزه بشری ممکن نیست.بنظر من در میدان مبارزه انسان ناگزیر است که من خود را هر لحظه خلق کند.احتیاجات غریزی انسان مولد من است.احتیاجات اجتماعی انسان مولد من است.احتیاجات فرهنگی و سیاسی انسان مولد من است.براستی انسان چه باید بکند؟ آیا باید دست از همه این فعالیتها بشوید؟ گاهی با آشنا شدن با این نظرات ذهن در پس رو تیز تر میشود.انسان تا با مقولاتی آشنا نیست راحتتر امور را برگزار میکند.وشاید بهتر است بگویم که شناخت است که راحت را سخت میکند.

نظرات 6 + ارسال نظر
سلمان یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ب.ظ http://www.aghrabeashegh.blogsky.com

سلام خوب مینویسی اگه دوست داری به منم سر بزن

مرسی لطف دارید.باشه حتما

امیر دهنوی دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ http://www.linknegar.com

سلام. دوست عزیزم خوشحالم که وبلاگی پربار دارید . از طرف سایت لینک نگار دات کام مزاحمتون میشم. تو این سایت سیستمی کاملا هوشمند طراحی کردیم که با توجه به پارامترهای کاملا عادلانه که از گوگل دریافت می کند تعداد بازدید شما را دریافت کرده و در گوگل و موتورهای جستجوی دیگه مثل یاهو ثبت می کنه. بنابراین هم مطالبتان در سایت ثبت می شود و هم در گوگل ایندکس میشود و هم اینکه تو کلی وبلاگ دیگه هم به نمایش در میاد حسن این کارم اینه که بازدیدتون بیشتر می شه و می تونین سایت پربازدهی رو مدیریت کنید. شما می تونید به هنگام آپ دیت وبلاگ خود لینک مطلب جدید رو تو لینک باکس قرار بدید تا در مدت زمان کمتری مطلبتون بازدید مورد نظرشو بگیره. برای ورود به جمع ما کافیه ثبت نام کنید و کد لینک باکس رو تو قالبتون قرار بدبد و بعدش لینکهاتون رو ثبت کنید. یه خواهش دیگه داریم اونم این که برای ثبت نام از اینترنت اکسپلور استفاده نکنید و از مرور گرهای دیگه ای مثل فایر فاکس، نت اسکیپ و ... استفاده کنید تا ثبت نام دقیق انجام بشه البته این فقط یه پیشنهاده. قبل از ارسال لینک قوانین رو مطالعه بکنید و توجه داشته باشید که در صورت استفاده از یک لینک در زمان های مختلف سیستم به صورت هوشمند شما را حذف کرده و متاسفانه عضویت تان رو ملغی می کنه که این واقعا برای ما ناراحت کننده هست که دوستی مثل شما رو از دست بدیم. نکته آخر این که اگر به مشکلی برخوردین با ای دی ما تماس بگیرین تا کمکتون کنیم.

امیر ثالثی یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:26 ب.ظ

سلام به اقا مسعود بزرگوار.از اینکه میتونم نوشته های شمارو از این طریق دنبال کنم خیلی خوشحالم.ببخشید اگه دیر براتون نظر گذاشتم.خیلی زیبا مینویسید.شما همیشه برای من الگوی اخلاقی و رفتاری خوبی بوده ایداز داشتن دوستی مثل شما بخودم میبالم.

مررررررررررررسی امیر گلم.همیشه تشویق های تو روی نوشته هام بوده که منو به این کار امیدوارتر میکنه.راستی اگه میخوای پیشرفت بیشتری تو زندگیت بکنی الگوت رو عوض کن من خیلی مناسب نیستم.خیلی مخلصیم

[ بدون نام ] دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:17 ب.ظ

بازم برمیگردیم به همون قضیه ی نخ نما ولی معضل تاریخی جبر و اختیار! یاد مونولوگ فراموش نشدنی هملت افتادم که میگه: "بودن یا نبودن. مسئله اینست. آیا شریف تر آنست که ضربات و لطمات روزگار نامساعد را متحمل شویم یا آنکه سلاح نبرد به دست گرفته با انبوه نا ملایمات بجنگیم تا شاید آن ناگواریها را از میان برداریم" .راجع به قضیه ی شناخت هم فقط همینو بگم که هررررررچی کمتر بدونیم کمتر اذیت میشیم. شناخت درباره ی هر مقوله ای فقط درد آدما رو زیاد میکنه الا خودشناسی که دیگه بحثش در این مقال نگنجد!!

دقیقا همینطور هست که شما گفتید.ضمنا احتیاج به پست بعدی برای معرفیتون نبود مهناز جان.چون چیدن این کلمات ادبی اونهم به این زیبایی در کنار هم فقط از عهده یک استاد ادبیات برمیاد.با ارزوی موفقیت.

مهناز دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:57 ب.ظ

راستی مسعود جان یادم رفت اسممو بذارم!

سولماز سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:52 ب.ظ

باز هم مثل همیشه موضوع جالبی رو برای نوشتن انتخاب کردید. من هم خیلی به این موضوع فکر میکنم ولی هر بار بیشتر و بیشتر مطمئن میشم که تا وقتی که زندم باید خوب زندگی کنم و به قول شما به تمام احتیاجات اجتماعی و ... پاسخ بدم چون به این جمله اعتقاد دارم که تا شقایق هست زندگی باید کرد.

مرسی سولماز جان .دقیقا با شما هم نظرم.تا شقایق هست با تامل و تفکر زندگی باید کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد